::::: از حال دلم تو از کجا میدانی؟:::::
دریادتوام در این شب بارانی
از حال دلم تو از کجا میدانی؟
گفتی با نگات تو چشم من میخوانی
دلتنگ توام با گریه پنهانی
رفتی تو سفرسه چهار روزی مهمانی
چهارسال شده
افسوس بی وجدانی
امروز اگر نوشتم این چند بیت را
صبرم به سر آمد دلم شده طوفانی
تن خسته تر
ازچشم براه و به خیال رویایی
یادت نرود هرآنچه تو میکاری
هرچه که کاشتی
حاصلشو بر میداری
+ نوشته شده در یکشنبه دوم اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت 14:41 توسط سمیرا
|